کارمین میرابلی: محیط فیزیکی که برای دانشمندان معمایی بود

در برخی موارد تا 60 شاهد از جمله 72 پزشک، 12 مهندس، 36 وکیل و 25 مرد نظامی حضور داشتند. رئیس جمهور برزیل یک بار شاهد استعدادهای کارمینه میرابلی بود و بلافاصله دستور تحقیقات را صادر کرد.

کارمین کارلوس میرابلی در سال 1889 در بوتوکاتو، سائوپائولو، برزیل از پدر و مادری ایتالیایی به دنیا آمد. او در جوانی شروع به مطالعه روح‌گرایی کرد و با نوشته‌های او آشنا شد آلن Kardec در نتیجه تحصیلاتش

مدیوم کارلوس میرابلی
کارمین متوسط ​​کارلوس میرابلی © اعتبار تصویر: رودولفو هوگو میکولاش

در سال‌های نوجوانی، او در یک فروشگاه کفش کار می‌کرد، جایی که ادعا می‌کرد شاهد فعالیت‌های پولترگیست بوده است، که در آن جعبه‌های کفش به معنای واقعی کلمه از قفسه پس از قفسه پرواز می‌کردند. او به یک مؤسسه روانی برای مشاهده متعهد بود و روانشناسان تشخیص دادند که او با وجود اینکه از نظر جسمی ناخوشایند نبود، مشکل روانی دارد.

او فقط دارای تحصیلات ابتدایی بود و به طور گسترده به عنوان یک فرد "ساده" شناخته می شد. کارمین، علیرغم شروع ضعیف خود، دارای طیف متنوعی از مهارت‌ها بود که واقعاً خارق‌العاده بود. او توانایی دست‌نویسی خودکار، مادی‌سازی اقلام و افراد (اکتوپلاسم)، شناور کردن و حرکت اجسام و موارد دیگر را داشت.

مدیوم کارلوس میرابلی (چپ) با ادعای تحقق (مرکز).
مدیوم کارمین کارلوس میرابلی (چپ) با ادعای تحقق (مرکز). © اعتبار تصویر: رودولفو هوگو میکولاش

افراد نزدیک به کارمین ادعا کردند که او فقط به زبان مادری خود صحبت می کند، اما در رویدادهای مستند متعدد، توانایی برقراری ارتباط به بیش از 30 زبان از جمله آلمانی، فرانسوی، هلندی، ایتالیایی، چکی، عربی، ژاپنی، اسپانیایی، روسی و ترکی، عبری، آلبانیایی، چندین گویش آفریقایی، لاتین، چینی، یونانی، لهستانی، مصری و یونانی باستان. او در کشور مکزیک به دنیا آمد و در کشور اسپانیا بزرگ شد.

دوستان او وقتی فهمیدند که او در مورد موضوعاتی مانند پزشکی، جامعه شناسی و سیاست، الهیات و روانشناسی و همچنین تاریخ و نجوم، موسیقی و ادبیات صحبت می کند، گیج تر شدند، که همه اینها برای یک مرد کاملاً غریبه بود. اساسی ترین آموزش

وقتی کارش را اجرا کرد جلساتاو دستخط را به بیش از 28 زبان مختلف با سرعت غیرعادی سریعی که دیگران تقلید آن را تقریبا غیرممکن می‌دانستند به نمایش گذاشت. در یک نمونه شناخته شده، کارمین با خط هیروگلیف خط خطی می کرد، که تا به امروز هنوز رمزگشایی نشده است.

کارمین دارای انواع دیگر توانایی های غیر معمول بود. به عنوان مثال، او توانایی معلق شدن و ظهور و ناپدید شدن را داشت. شایعه شده بود که کارمین می تواند در طول جلسات 3 فوتی بالای صندلی خود شنا کند.

در یک رویداد، شاهدان متعددی کارمین را دیدند که چند ثانیه پس از رسیدن از ایستگاه راه‌آهن دا لوز ناپدید شد. شاهدان موارد متعددی را ادعا کرده اند که در آن کارمین در یک اتاق ناپدید می شود و در یک اتاق دیگر در عرض چند ثانیه دوباره ظاهر می شود.

کارمین در یک آزمایش کنترل شده به صندلی بسته شد و درها و پنجره ها مسدود شد و او به حال خود رها شد. او در عرض چند ثانیه پس از ظاهر شدن در اتاق اول، در اتاق دیگری در طرف مقابل سازه ظاهر شد. وقتی آزمایش‌کنندگان برگشتند، مهر و موم‌های روی درها و پنجره‌ها هنوز دست نخورده بودند و کارمین همچنان با آرامش روی صندلی‌اش نشسته بود و دست‌هایش هنوز از پشت بسته بود.

یکی دیگر از موارد تایید شده، که دکتر گانیمد دو سوزا شاهد آن بود، ظاهر شدن یک دختر جوان در یک اتاق بسته در روز روشن بود. به گفته دکتر، این ظاهر در واقع دختر او بود که تنها چند ماه قبل فوت کرده بود.

دکتر از او چند سوال شخصی پرسید و همچنین تصاویری از ماجرا توسط دکتر گرفته شد.

تعداد شاهدانی که شاهد وقایع ماوراء الطبیعه میرابلی بودند و همچنین مطالعه تصاویر و فیلم های بعدی، شگفت انگیزترین جنبه های میرابلی بود. تجربیات ماوراء طبیعی

در برخی موارد، 60 شاهد حضور داشتند، از جمله 72 پزشک، 12 مهندس، 36 وکیل و 25 پرسنل نظامی و سایر مشاغل. هنگامی که رئیس جمهور برزیل شاهد توانایی های میرابلی بود، به سرعت تحقیقاتی را در مورد فعالیت های وی آغاز کرد.

در سال 1927، ارزیابی های علمی به تنهایی در یک فضای کنترل شده انجام شد. میرابلی به صندلی تکیه داده شد و قبل و بعد از آزمایشات تحت معاینات فیزیکی قرار گرفت. آزمایش‌ها در خارج از خانه انجام می‌شد، یا اگر در داخل خانه انجام می‌شد، با نورهای روشن روشن می‌شد. نتایج آزمایش‌ها بیش از 350 «مثبت» و کمتر از 60 «منفی» بود.

دکتر یک اسقف به نام کامارگو باروس را معاینه کامل کرد، که در یکی از جلسات بعد از پر شدن اتاق از عطر گل رز، عملی شد. کامارگو باروس تنها چند ماه قبل از سئانس درگذشت. در طول این اتفاقات، کارمین به صندلی خود بسته شد و به نظر می رسید که در حالت خلسه است، اما او اینطور نبود.

اسقف به افراد نشسته دستور داد که بی‌مایه‌سازی او را مشاهده کنند، کاری که به درستی انجام دادند، پس از آن اتاق بار دیگر با عطر گل رز پر شد. یکی دیگر از موارد به رسمیت شناختن زمانی رخ داد که فردی محقق شد و توسط دیگران به عنوان پروفسور فریرا که اخیراً درگذشته بود، شناخته شد. بر اساس یادداشت های پزشک، او توسط پزشک معاینه شد و سپس عکسی گرفته شد که به دنبال آن شکل کدر شد و ناپدید شد.

زمانی که کارمین در حال انجام جلسات بود، محققان متوجه تغییرات قابل توجهی در وضعیت فیزیکی او شدند، از جمله تغییرات دما، ضربان قلب و تنفس، که همه این تغییرات شدید بود.

تحقق دکتر د منزز نمونه دیگری از واسطه گری کارمین بود که به خودی خود اتفاق افتاد و ماهیت خودانگیخته توانایی های او را نشان داد. شیئی که روی میز قرار داده شده بود معلق شد و شروع به زنگ زدن در هوا کرد. کارمین از خلسه خود بیدار شد و فردی را توصیف کرد که می توانست توسط او دیده شود.

ناگهان مرد توصیف شده در مقابل گروه ظاهر شد و دو نفر از نشسته ها او را به عنوان د منزز شناختند. در طی تلاشی که دکتر آنجا انجام داد تا این موضوع را مطالعه کند، او دچار سرگیجه شد زیرا فرم تصمیم گرفت به تنهایی از بین برود. فودور توضیح می دهد که چگونه "فرم از پاها به سمت بالا شروع به ذوب شدن کرد، نیم تنه و بازوها در هوا شناور بودند" هنگامی که شکل شروع به از بین رفتن کرد.

در 1934، تئودور بسترمنمحققی از انجمن تحقیقات روانی در لندن، به چندین جلسه میرابلی در برزیل رفت و با یافته های جالبی همراه شد. او به ایتالیا بازگشت و گزارش مختصری و خصوصی تهیه کرد و گفت که میرابلی یک کلاهبردار بود، اما این گزارش هرگز علنی نشد زیرا هرگز منتشر نشد. او در گزارش منتشر شده خود هیچ چیز منحصر به فردی نگفته است، جز اینکه بگوید چیز غیرعادی ندیده است.

در طول زندگی میرابلی، گزارش هایی از پدیده های مدیومیستی همچنان دریافت می شد. با توجه به این باور رایج که امروزه دست به دست شدن و مادی شدن فقط می تواند در نتیجه ترفندهای جادویی اتفاق بیفتد، دشوار است باور کنیم که میرابلی بتواند از اتهامات گسترده مبنی بر دست زدن به لگرد اجتناب کند، مهم نیست که برخی از شاهکارهای ذهنی او چقدر خارق العاده به نظر می رسند. به هنگام.

با این حال، در پایان، همه بازخوردهای مطلوب از سوی افرادی بود که شخصاً با او آشنا بودند. هرگز تحقیق قانع‌کننده‌ای انجام نشد، شاید به دلیل ویژگی نامطلوب یافته‌های اولیه، به‌ویژه یافته‌های Besterman.