Emilie Sagee و داستانهای واقعی خنک کننده استخوان مربوط به جواهر سازهای تاریخ

امیلی سیجی ، زنی در قرن نوزدهم که در طول زندگی خود هر روز برای فرار از داپلگانگر خودش که اصلاً نمی توانست ببیند ، تلاش می کرد اما دیگران می توانستند!

امیلی سگی دوپلگانگر
© راهنمای TheParanormalGuide

فرهنگ های سراسر دنیا به روحانی ایمان دارند که برای زنده ماندن در قلمرو دیگری زنده می مانند ، دنیایی دیگر که گفته می شود پاسخ بسیاری از پدیده های غیرقابل توضیح در دنیای واقعی ما را در خود جای داده است. دنیای ماوراal الطبیعه از خانه های خالی از سکنه گرفته تا لکه های انتحاری نفرین شده ، ارواح تا ارواح ، جادوگران تا جادوگران هزاران سوال بی پاسخ را برای روشنفکران به جا گذاشته است. در همه آنها ، doppelganger نقش مهمی پیدا می کند که از چند قرن گذشته انسان را گیج کرده است.

داپلگانگر چیست؟

امروزه اصطلاح "doppelgänger" اغلب به معنای كلی تر و خنثی تر برای توصیف هر شخصی كه از نظر جسمی به شخص دیگری شباهت دارد ، استفاده می شود ، اما این به معنایی سو a استفاده از این واژه است.

امیلی سگی دوپلگانگر
پرتره ای از داپلگانگر

doppelganger به ظاهر یا دو قدم انسان زنده گفته می شود. این فقط کسی نیست که شبیه شخص دیگری است ، بلکه بازتابی دقیق از آن شخص است ، یک کپی طیفی.

سنت ها و داستان های دیگر یک دوپلنگانگر را با یک دوقلوی شیطانی برابر می دانند. در دوران مدرن ، اصطلاح غریبه دوقلو گاهی برای این منظور استفاده می شود.

تعریف برای داپلگانگر:

Doppelgänger پدیده ای شبح گونه و ماورا الطبیعه است که در آن ظاهری شبیه به زندگی یا دو نفره از نظر بیولوژیکی معمولاً به عنوان منادی بدشانسی ظاهر می شود. به عبارت ساده ، دوپلگنگر یا داپلپانگر دوتایی ماورا الطبیعه یک فرد زنده است.

معنی داپلگانگر:

کلمه "doppelgänger" از کلمه آلمانی "dɒpəlɡɛŋər" آمده است که به معنای واقعی کلمه به معنی "دو گانه" است. "Doppel" به معنای "دو برابر" و "ganger" به معنای "رفتار" است. شخصی که به خصوص به طور منظم در یک مکان یا رویداد مشخص شرکت می کند ، "goer" نامیده می شود.

doppelgänger ظهور یا شبح شبح شخص زنده ای است که مخصوصاً به طور منظم در یک مکان یا رویداد مشخص شرکت می کند.

پرونده عجیب امیلی سیجی:

پرونده Emilie Sagee یکی از موارد فوری و جالب توجه است که از اوایل قرن نوزدهم به وجود می آید. داستان او برای اولین بار توسط رابرت دیل اوون در 1860.

رابرت دیل اوون در 7 نوامبر 1801 در گلاسگو ، اسکاتلند متولد شد. بعدا در سال 1825 ، او به ایالات متحده مهاجرت کرد و یک شهروند ایالات متحده شد ، و در آنجا ادامه داد بشردوستانه کار می کند.

در طی دوره های 1830 و 1840 ، اوون زندگی خود را به عنوان یک سیاستمدار موفق و یک فعال اجتماعی مشهور نیز سپری کرد. در اواخر دهه 1850 ، او از سیاست کناره گیری کرد و مانند پدرش خود را به معنویت گرایی پذیرفت.

اولین انتشار او در این زمینه کتابی بود با عنوان "رد پا در مرز جهانی دیگر" که شامل داستان Emilie Saget ، زن فرانسوی است که برای ما معمولاً به Emilie Sagee معروف است. این کتاب در سال 1860 منتشر شد و داستان فصلی از امیلی سیجی در فصلی از این کتاب ذکر شد.

رابرت دیل-اوون این داستان را از جولی فون گولدنشتوب ، دختر بارون فون گولدنشتوب ، كه در مدرسه شبانه روزی نخبگان Pensionat von Neuwelcke در سال 1845 ، در لتونی امروزی تحصیل كرد ، شنید. این مدرسه ای است که یک بار امیلی سیجی 32 ساله در آن به عنوان معلم پیوسته است.

امیلی جذاب ، باهوش و به طور کلی مورد تحسین دانش آموزان و دیگر همکاران مدرسه قرار گرفت. با این حال ، یک چیز در مورد امیلی بسیار عجیب بود که او قبلاً در 18 مدرسه گذشته در 16 مدرسه مختلف استخدام شده بود ، نوزدهمین محل کار وی Pensionat von Neuwelcke. به آرامی ، مدرسه متوجه شد که چرا امیلی نمی تواند موقعیت خود را برای مدت طولانی در هیچ یک از مشاغل حفظ کند.

امیلی سگی دوپلگانگر
© VintagePhotos

امیلی ساجی یک دزدگیر - یک دوقلوی شبح - داشت که در لحظات غیرقابل پیش بینی خود را برای دیگران قابل مشاهده می کرد. اولین باری که مشاهده شد زمانی بود که او در یک کلاس از 17 دختر درس می داد. او به طور معمول روی تخته می نوشت ، پشت به دانش آموزان ، وقتی از هیچ جا طرح ریزی مانند موجودی که شبیه او بود ظاهر شد. درست در کنارش ایستاده بود و با تقلید از حرکاتش او را مسخره می کرد. در حالی که همه افراد دیگر در کلاس می توانستند این لوازم جانبی را ببینند ، اما خود امیلی نمی توانست. در واقع ، او هرگز با دوقلوی شبح وار خود روبرو نشده است که در واقع برای او خوب بوده است ، زیرا دیدن دزدگیر خود شخص یک اتفاق فوق العاده شوم در نظر گرفته شده است.

از زمان اولین مشاهده ، فروشنده لوازم خانگی امیلی توسط دانش آموزان در مدرسه اغلب مشاهده می شود. دیده می شد که در کنار امیلی واقعی نشسته و در حالی که امیلی غذا می خورد بی صدا غذا می خورد ، هنگام انجام کارهای روزمره تقلید می کرد و در حالی که امیلی تدریس می کرد در کلاس می نشست. یک بار ، در حالی که امیلی به یکی از دانش آموزان کوچک خود کمک می کرد تا برای یک مراسم لباس خود را بپوشند ، دزدگیر ظاهر شد. دانشجو در حالی که به پایین نگاه می کرد ناگهان دو امیلی را پیدا کرد که لباس خود را درست کرده اند. این حادثه او را به شدت ترساند.

بیشترین صحبت درباره Emilie هنگامی بود که توسط کلاسی از 42 دختر که مشغول یادگیری خیاطی بودند مشغول باغبانی بود. وقتی ناظر کلاس کمی بیرون رفت ، امیلی وارد شد و در جای خود نشست. دانش آموزان زیاد به این فکر نکردند تا اینکه یکی از آنها به امیلی اشاره کرد که هنوز در باغ بود و کارهایش را انجام می داد. آنها احتمالاً توسط امیلی دیگر در اتاق به وحشت افتاده بودند ، اما بعضی از آنها آنقدر شجاع بودند که می رفتند و به این دزدگیر دست بزنند. آنچه آنها دریافتند این بود که دستان آنها می تواند از بدن اثیری او عبور کند ، فقط آنچه که به نظر می رسد یک تار عنکبوت است.

وقتی از وی در این مورد س askedال شد ، امیلی کاملاً شوکه شد. او هرگز شاهد این دوقلوی بدن خود نبود که مدتها او را تحت تعقیب خود قرار می داد و بدترین قسمت این بود که امیلی هیچ کنترلی بر آن نداشت. به دلیل این نسخه تکراری طیفی ، از او خواسته شده بود که همه مشاغل قبلی خود را ترک کند. به نظر می رسید حتی این شغل نوزدهم زندگی او نیز به خطر افتاده است زیرا دیدن همزمان دو امیلی به طور طبیعی مردم را از بین می برد. مثل یک نفرین ابدی برای زندگی امیلی بود

بسیاری از والدین شروع به احتیاط فرزندانشان در خارج از م institutionسسه کرده بودند و حتی برخی از آنها از این امر به مقام مدرسه شکایت داشتند. ما در مورد اوایل قرن نوزدهم صحبت می کنیم ، بنابراین شما می توانید درک کنید که چگونه مردم در آن زمان به چنین خرافاتی و ترس از تاریکی مقید بودند. بنابراین ، مدیر مجبور شد علی رغم ماهیت و توانایی سخت کوشش به عنوان یک معلم ، امیلی را رها کند. همان چیزی که امیلی قبلاً چندین بار با آن روبرو شده بود.

طبق گفته ها ، در حالی که دزدگیر امیلی خود را نمایان می کرد ، امیلی واقعی بسیار فرسوده و بی حال به نظر می رسید گویی که نسخه تکراری بخشی از روحیه اولیه او بود که از بدن مادی او فرار می کرد. وقتی ناپدید شد ، او به حالت عادی خود بازگشت. پس از حادثه در باغ ، امیلی گفت که او تمایل داشته است برای نظارت بر بچه ها به داخل کلاس برود اما در واقع این کار را نکرده است. این نشان می دهد که doppelganger شاید بازتابی از نوعی معلمی باشد که امیلی می خواهد باشد ، و همزمان چندین کار را انجام می دهد.

از آن زمان ، دو قرن گذشته است ، اما در مورد Emilie Sagee هنوز هم در مورد همه جا صحبت می شود که جذاب ترین و در عین حال ترسناک ترین داستان doppelganger در تاریخ است. این قطعاً باعث تعجب فرد می شود که آیا آنها نیز یک دزدگیرکننده دارند که از آن آگاهی ندارند!

با این حال ، نویسنده رابرت دیل-اوون در جایی ذکر نکرد که چه اتفاقی برای امیلی ساجی رخ داده است ، یا اینکه چگونه امیلی سیجی درگذشته است. در حقیقت ، هیچ کس بیش از داستانی که اوون به طور خلاصه در کتاب خود ذکر کرده ، از امیلی سیجی چیز زیادی نمی داند.

انتقادها از داستان جذاب Emilie Sagee:

موارد واقعی دزدگیرها در تاریخ بسیار نادر است و داستان Emilie Sagee احتمالاً ترسناک ترین آنهاست. با این حال ، بسیاری از آنها صحت و سقم این داستان را زیر سوال برده اند.

به گفته آنها ، اطلاعات مربوط به مدرسه ای که امیلی در آن تدریس می كرده است ، محل شهری كه وی در آن زندگی می كرده است ، نام افراد در كتاب و تمام وجود امیلی ساجی بر اساس جدول زمانی متناقض و مشكوك بوده است.

اگرچه حداقل شواهد تاریخی وجود دارد که خانواده ای به نام ساجت (سیجی) در دوره صحیح در دیژون زندگی می کرده اند ، اما هیچ دلیل تاریخی قطعی بر داستان قانونی اوون وجود ندارد.

بعلاوه ، اوون حتی خود شاهد وقایع نبوده است ، او فقط داستان را از خانمی شنید که پدرش حدود 30 سال پیش از آن زمان شاهد همه این موارد عجیب بود.

بنابراین ، همیشه این احتمال وجود دارد که با گذشت بیش از سه دهه از وقایع اصلی و انتقال داستان او به دیل اوون ، زمان به سادگی حافظه او را از بین برد و او به اشتباه جزئیات نادرست درباره امیلی سیجی را کاملاً بی گناه بیان کرد.

دیگر داستانهای معروف Doppelgangers از تاریخ:

امیلی سگی دوپلگانگر
© DevianArt

در داستان ، از doppelganger به عنوان یک اوج برای ترساندن خوانندگان و معنویت گرایی که شامل اوضاع و شرایط عجیب انسانی است ، استفاده شده است. از یونان باستان تا داستایوفسکی، از ادگار آلن پو به فیلم هایی مانند مبارزه با باشگاه و دوقلو، همه بارها و بارها از پدیده جذاب doppelganger عجیب و غریب در داستان های خود استفاده کرده اند. این قصه ها طیف گسترده ای را پوشش می دهند که به صورت دوقلوهای شیطانی ، پیش بینی آینده ، نمایش های استعاری از دوگانگی انسان و ظواهر ساده و فاقد صفات فکری آشکار به تصویر کشیده می شوند.

In اساطیر مصر باستان، a "روح دوتایی" ملموسی بود که از همان خاطرات و احساساتی برخوردار است که شخصی که طرف مقابل به آن تعلق دارد. اسطوره های یونانی نیز نمایانگر این دیدگاه مصری ها در جنگ تروجان که در آن یک هلن گمراه کردن پاریس شاهزاده تروا، کمک به متوقف کردن جنگ.

حتی شناخته شده است که برخی از مشهورترین و قدرتمندترین شخصیتهای تاریخی در زندگی واقعی ظاهری از خود نشان داده اند. برخی از آنها در زیر ذکر شده است:

آبراهام لینکولن:
Emilie Sagee و داستان های واقعی خنک کننده استخوان های doppelgangers از تاریخ 1
آبراهام لینکلن ، نوامبر 1863 © MP Rice

در کتاب "واشنگتن در زمان لینکلن" منتشر شده در سال 1895 ، نویسنده ، نوح بروکس داستان عجیب و غریبی را بازگو می کند که مستقیماً توسط او گفته شده است لینکلن خودش:

"درست بعد از انتخاب من در سال 1860 بود که اخبار غلیظ و سرعتی در تمام طول روز می آمد و" پسران "بسیار خوبی وجود داشت ، بنابراین من خیلی خسته شدم و برای استراحت به خانه رفتم ، و خودم را پرت کردم در اتاق استراحت در اتاق من. روبروی جایی که من دراز کشیده بودم ، دفتری بود که روی آن شیشه ای تاب خورده بود (و در اینجا او بلند شد و مبلمان را برای نشان دادن موقعیت قرار داد) ، و در آن شیشه نگاه کردم دیدم خودم تقریباً به طور کامل منعکس شده ام. اما صورت من ، متوجه شدم که دارای دو تصویر مجزا و مجزا است ، نوک بینی یکی در فاصله سه اینچ از نوک دیگر قرار دارد. من کمی اذیت شدم ، شاید مبهوت شدم ، و بلند شدم و به لیوان نگاه کردم ، اما توهم از بین رفت. دوباره دراز کشیدم ، برای بار دوم ، ساده تر ، در صورت امکان ، نسبت به قبل دیدم. و بعد متوجه شدم که یکی از چهره ها کمی رنگ پریده تر است - مثلاً پنج سایه - نسبت به دیگری. بلند شدم ، و آن چیز ذوب شد ، و من خاموش شدم و در هیجان ساعت همه چیز را فراموش کردم - تقریباً ، اما نه کاملاً ، زیرا این موضوع هر چند وقت یک بار پیش می آمد ، و کمی آزارم می داد گویی اتفاق ناخوشایندی رخ داده است. وقتی آن شب دوباره به خانه برگشتم ، این موضوع را به همسرم گفتم و چند روز بعد دوباره آزمایش کردم ، وقتی (با خنده) مطمئن شدم! دوباره چیز برگشت اما بعد از آن هرگز موفق به بازگرداندن شبح نشدم ، اگرچه یک بار با تلاش بسیار سعی کردم آن را به همسرم که تا حدودی نگران بود نشان دهم. او فکر کرد که این "نشانه" ای است که من برای دوره دوم ریاست جمهوری انتخاب می شوم و رنگ پریدگی یکی از چهره ها فال است که من نباید زندگی را برای دوره گذشته ببینم. "

ملکه الیزابت:
Emilie Sagee و داستان های واقعی خنک کننده استخوان های doppelgangers از تاریخ 2
"پرتره دارنلی" الیزابت اول (حدود 1575)

ملکه الیزابت اول، همچنین ، گفته شد که شاهد بود که دزدگیر خود او در حالی که روی تخت خود بود بی حرکت در کنار او خوابیده بود. ملخ ملایم رخوت او "کمرنگ ، لرز و از بین رفته" توصیف شد ، که ملکه ویرجین را شوکه کرد.

ملکه الیزابت-اول به عنوان فردی آرام ، معقول ، دارای اراده قوی شناخته شده بود ، که اعتقاد زیادی به روح و خرافات نداشت ، اما هنوز هم می دانست که فرهنگ عامه چنین اتفاقی را نشانه ای بد می داند. اندکی پس از آن در 1603 درگذشت.

یوهان ولفگانگ فون گوته:
Emilie Sagee و داستان های واقعی خنک کننده استخوان های doppelgangers از تاریخ 3
یوهان ولفگانگ فون گوته در سال 1828 ، توسط جوزف کارل استیلر

نویسنده ، شاعر و سیاستمدار ، نبوغ آلمانی یوهان ولفگانگ فون گوته در زمان خود یکی از چهره های معتبر اروپا بود و هنوز هم هست. گوته در حالیکه پس از دیدار با یکی از دوستانش در جاده ای به خانه می رفت ، با دزدگیر خود روبرو شد. او متوجه شد که سوار دیگری وجود دارد که از جهت دیگر به سمت او نزدیک می شود.

با نزدیک شدن سوارکار ، گوته متوجه شد که خودش سوار بر اسب دیگر است اما با لباسهای مختلف. گوته برخورد خود را "تسکین دهنده" توصیف کرد و اینکه دیگری را بیشتر با چشم واقعی خود با "چشم ذهن" خود دید.

سالها بعد ، گوته در همان جاده سوار می شد که فهمید همان لباس سوار مرموزی را که سالها قبل با آن روبرو شده بود ، بر تن کرده است. او در سفر به دیدار همان دوستی بود که آن روز به ملاقات او رفته بود.

کاترین کبیر:
Emilie Sagee و داستان های واقعی خنک کننده استخوان های doppelgangers از تاریخ 4
پرتره کاترین دوم در 50 سالگی ، توسط یوهان باپتیست فون لمپی بزرگ

ملکه روسیه ، کاترین کبیر، یک شب توسط خادمانش که از دیدن او در رختخوابش متعجب شده بودند بیدار شد. آنها گفتند سزارینا که آنها تازه او را در اتاق تاج و تخت دیده بودند. کاترین در کمال ناباوری به اتاق تخت سلطنت رفت تا ببیند در مورد چه چیزی صحبت می کنند. او خودش را دید که بر تخت سلطنت نشسته است. او به نگهبانانش دستور داد به طرف دزدگیر شلیک کنند. مطمئناً دستگاه ضربان گیر ضرر نداشته است ، اما كاترین تنها چند هفته پس از آن بر اثر سكته درگذشت.

پرسی بیشه شلی:
Emilie Sagee و داستان های واقعی خنک کننده استخوان های doppelgangers از تاریخ 5
پرتره پرسی بیشه شلی ، ساخته آلفرد کلینت ، 1829

شاعر مشهور رمانتیک انگلیسی پرسی بیشه شلی، شوهر نویسنده فرانكشتاین ، مری شلی ، ادعا كرد كه در طول زندگی خود چندین بار دستگاه جرقه زنی خود را دیده است.

او در حالی که مشغول قدم زدن بود در تراس خانه اش با جاروبرقی خود روبرو شد. آنها در نیمه راه دیدار کردند و دو نفره او به او گفت: "شما تا چه زمانی قناعت می کنید." دومین برخورد شلی با خودش در یک ساحل بود ، دزدگیر به دریا اشاره کرد. دیری نگذشت که در یک حادثه قایقرانی غرق شد.

داستان ، توسط بازگو شد مری شلی پس از مرگ این شاعر ، هنگامی که او می گوید چگونه یک دوست ، جین ویلیامز، که با آنها اقامت داشته است ، همچنین با فروشنده لوازم خانگی پرسی شلی مواجه شد:

"... اما شلی اغلب این چهره ها را هنگام بیماری دیده بود ، اما عجیب ترین چیز این است که خانم ویلیامز او را دیده است. اکنون جین ، اگرچه زنی دارای حساسیت است ، اما خیلی تصور نمی کند و در کوچکترین درجه ای عصبی نیست ، نه در خواب و نه غیر آن. او یک روز ایستاده بود ، یک روز قبل از اینکه بیمار شوم ، کنار پنجره ای که به تراس نگاه می کرد ، همراه بود ترلاونیهتل. روز بود او وقتی فکر می کرد شلی از کنار پنجره رد می شود ، مثل او اغلب ، بدون کت یا کت ، دید. دوباره رد شد. اکنون ، همانطور که او هر دو بار همان راه را رد کرد ، و از آن طرف که هر بار رفت ، راهی برای بازگشت وجود نداشت جز از پشت پنجره دیگر (به جز یک دیوار بیست فوت از زمین) ، او را هدف گرفت با دیدن او که به این ترتیب دو بار رد می شود ، و به بیرون نگاه می کند و دیگر او را نمی بیند ، گریه می کند ، "خدای خوب می تواند شلی از دیوار پریده باشد؟ کجا می شود او را رفت؟ " Trelawny گفت: "شلی ، هیچ شلی نگذشته است. منظورت چیه؟" Trelawny می گوید که او با شنیدن این موضوع به شدت لرزید ، و ثابت کرد که Shelley هرگز در تراس نبوده است و هنگام دیدن او بسیار دور بوده است. "

آیا می دانید مری شلی پس از سوزاندن جنازه پرسی در رم ، قسمت باقی مانده از بدن او را نگه داشته است؟ پس از مرگ غم انگیز پرسی در تنها 29 سالگی ، مری تقریبا 30 سال این قطعه را در کشوی خود نگه داشت تا اینکه در سال 1851 درگذشت ، فکر می کرد این قلب همسرش است.

جورج تریون:
Emilie Sagee و داستان های واقعی خنک کننده استخوان های doppelgangers از تاریخ 6
سر جورج تریون

دریاسالار جورج تریون در تاریخ به دلیل یک مانور گستاخانه و نامناسب که باعث برخورد کشتی او شده است ، بی اعتبار شده است HMS ویکتوریا، و دیگری ، HMS Camperdown، در سواحل لبنان جان 357 ملوان و خودش را گرفت. در حالی که کشتی او به سرعت در حال غرق شدن بود ، ترایون فریاد زد "همه اش تقصیر من است" و تمام مسئولیتهای خطای سنگین را بر عهده گرفت. او به همراه افرادش در دریا غرق شد.

در همان زمان ، هزاران مایل دورتر از لندن ، همسرش یک جشن مجلل در خانه آنها برای دوستان و نخبگان لندن برگزار می کرد. بسیاری از مهمانان در مهمانی ادعا کردند که تریون را با لباس یکدست و کامل مشاهده می کنند ، از پله ها پایین می آید ، از بعضی اتاق ها عبور می کند و سپس سریع از در خارج می شود و ناپدید می شود ، حتی زمانی که در مدیترانه در حال مرگ بود. روز بعد ، مهمانانی که تایرون را در مهمانی مشاهده کرده بودند ، وقتی از مرگ معاون دریادار در سواحل آفریقا مطلع شدند ، کاملاً شوکه شدند.

گای دو مپسانت:
Emilie Sagee و داستان های واقعی خنک کننده استخوان های doppelgangers از تاریخ 7
هنری رنه آلبرت گای دو مپسان

رمان نویس فرانسوی گای د دومو پاسان ارتباط پیدا الهام گرفته شد برای نوشتن یک داستان کوتاه به نام "لوئی؟"این به معنای واقعی کلمه "او؟" به فرانسه ... پس از یک تجربه ناخوشایند doppelganger در سال 1889. هنگام نوشتن ، دو مپسان ادعا کرد که بدن او دوبار وارد اتاق کار خود شده ، در کنارش نشسته و حتی شروع به دیکته داستان می کند که در مرحله نوشتن است.

در داستان "لوئی؟" ، این روایت توسط جوانی روایت می شود که متقاعد می شود پس از نگاهی اجمالی به نظر می رسد دو برابر طیفی او ، دیوانه می شود. گای دو مپسانت ادعا کرد که برخوردهای زیادی با دزدگیر خود داشته است.

عجیب ترین قسمت زندگی دو مپسان این بود که داستان او ، "لوئی؟" تا حدودی نبوی ثابت شد. در پایان زندگی خود ، دو مپسانت به دنبال اقدام به خودكشی در سال 1892 به یك م institutionسسه روانی متعهد شد. سال بعد ، وی درگذشت.

از طرف دیگر ، گفته شده است که ممکن است دیدگاه دو موپسان در مورد دوقلوی بدن با بیماری روانی ناشی از سیفلیس مرتبط باشد ، که وی در جوانی به آن مبتلا شد.

توضیحات احتمالی داپلگانگر:

به طور كلی ، دو نوع توضیح برای doppelganger وجود دارد كه روشنفكران ارائه می دهند. نوعی مبتنی بر نظریه های ماورا الطبیعه و فراروانشناسی است و نوع دیگر آن مبتنی بر نظریه های علمی یا روانشناختی است.

توضیحات ماوراalالطبیعه و فراروانشناختی Doppelganger:
روح یا روح:

در قلمرو ماوراal الطبیعه ، این تصور که روح یا روح فرد می تواند بدن مادی را به میل خود ترک کند ، احتمالاً قدیمی تر از تاریخ باستان ما است. به گفته بسیاری ، doppelganger اثبات این عقیده ماوراran طبیعی است.

محل سکونت:

در دنیای روانی ، ایده Bi-Location ، به موجب آن شخص تصویری از بدن فیزیکی آنها را در همان زمان به مکان دیگری ارائه می دهد ، به همان اندازه خود doppelganger نیز قدیمی است ، که همچنین می تواند دلیلی برای doppelganger باشد. گفتن، "محل سکونت"و" Astral Body "با یکدیگر مرتبط هستند.

آسترال بدن:

در باطنی گرایی برای توصیف عمدی تجربه خارج از بدن (OBE) که وجود یک روح یا آگاهی را به نام "بدن آسترال”که جدا از بدن فیزیکی است و قادر به سفر به خارج از آن در سراسر جهان است.

اورا:

برخی فکر می کنند ، doppelganger همچنین می تواند نتیجه یک هاله یا میدان انرژی انسانی باشد ، که طبق توضیحات فراروانشناسی ، یک برآمدگی رنگی است که گفته می شود بدن انسان یا هر حیوان یا جسمی را در بر می گیرد. در برخی از موقعیت های باطنی ، هاله به عنوان یک بدن ظریف توصیف می شود. پزشکان روانشناسی و پزشکی جامع اغلب ادعا می کنند که توانایی دیدن اندازه ، رنگ و نوع ارتعاش هاله را دارند.

جهان موازی:

برخی از مردم نظریه ای مبنی بر این دارند که دزدگیر کسی برای انجام وظایفی که خود شخص در یک جهان متناوب انجام می داد ، جایی که وی انتخابی متفاوت از دنیای واقعی انجام داده بود ، بیرون می آید. این نشان می دهد که جایگزین های لوازم جانبی صرفاً افرادی هستند که در آنها وجود دارند جهان های موازی.

توضیحات روانشناختی داپلگانگر:
اتوسکوپی:

در روانشناسی انسان ، اتوسکوپی تجربه ای است که در آن فرد محیط اطراف را از منظری متفاوت ، از موقعیت خارج از بدن خود درک می کند. تجربیات اتوسکوپی هستند توهم بسیار نزدیک به شخصی که آن را توهم می کند رخ داده است.

هیاتوسکوپی:

هیاتوسکوپی اصطلاحی است که در روانپزشکی و مغز و اعصاب برای توهم "دیدن بدن خود از راه دور" استفاده می شود. این اختلال با اتوسکوپی ارتباط نزدیک دارد. این می تواند به عنوان یک علامت در رخ دهد اسکیزوفرنیا و بیماری صرع، و یک توضیح احتمالی برای پدیده های doppelganger در نظر گرفته می شود.

توهم جمعی:

یکی دیگر از نظریه های قانع کننده روانشناختی برای doppelganger ، توهم جمعی است. این پدیده ای است که در آن گروه بزرگی از افراد ، معمولاً در مجاورت جسمی با یکدیگر ، همه توهم همزمان را تجربه می کنند. توهم توده ای توضیحی رایج در مورد جرم است مشاهدات بشقاب پرنده ها, ظواهر مریم مقدسو دیگر پدیده های ماوراal الطبیعه.

در بیشتر موارد ، توهم جمعی به ترکیبی از پیشنهاد و پاریدولیا، جایی که یک نفر چیزی غیر معمول را می بیند یا تظاهر می کند که چیزی را مشاهده می کند و آن را به افراد دیگر نشان می دهد. پس از اینکه به آنها گفته شده است که به دنبال چه چیزی بگردند ، آن افراد دیگر آگاهانه یا ناخودآگاه خود را متقاعد می کنند تا ظاهر را تشخیص دهند و به نوبه خود آن را به دیگران نشان می دهند.

نتیجه:

از آغاز ، مردم و فرهنگها از سراسر جهان در تلاشند نظریه پردازی و توضیح پدیده های doppelganger را به روش ادراکی خود انجام دهند. با این حال ، این نظریه ها به گونه ای توضیح داده نشده اند که بتوانند همه را متقاعد کنند که به همه موارد تاریخی و ادعاهای دزدگیرها اعتقاد ندارند. یک پدیده ماوراal الطبیعه یا اختلال روانشناختی، هرچه باشد ، داپلانگر همیشه به عنوان یکی از مرموزترین تجربه های عجیب و غریب در زندگی بشر در نظر گرفته می شود.