نفرین سرهای هگزام

در نگاه اول، کشف دو سر سنگی دست تراشیده شده در باغی در نزدیکی هگزام بی اهمیت به نظر می رسید. اما پس از آن وحشت شروع شد، زیرا سرها به احتمال زیاد منبع اصلی پدیده های ماوراء الطبیعه بودند که در نتیجه ظاهر وحشتناک یک مرد گرگ نما بود.

هگزام هدز
سرهای هگزام. © اعتبار تصویر: Northern Echo/Paul Screeton Holds Replicas

هکسام ناحیه ای در دره تاین، در 32 کیلومتری شمال نیوکاسل آپون تاین است. کالین رابسون، که در آن زمان 11 سال داشت، یک روز صبح در فوریه 1972، حیاط پشت خانه والدینش را علف های هرز کرد. در این فرآیند، او یک سنگ دایره ای شکل به اندازه یک توپ تنیس با یک سرب عجیب در یک طرف کشف کرد. او پس از از بین بردن کثیفی، ویژگی‌های حکاکی شده انسان را روی سنگ کشف کرد. سرب در واقع گلو بود.

پر از خوشحالی با برادر کوچکترش لسلی تماس گرفت تا بیاید. هر دو پسر با هم به جستجو ادامه دادند و به زودی لسلی سر دوم را پیدا کرد. سنگ هایی که به آنها سر هگزام می گفتند نشان دهنده دو نوع مختلف است. اولی شبیه جمجمه بود و به نظر می رسید که دارای ویژگی های مردانه باشد. اسمش "پسر" بود.

هگزام هدز
کالین و لزلی رابسون با هگزام هد. © اعتبار تصویر: The Urban Pre-Historian

این سنگ به رنگ خاکستری مایل به سبز بود و با کریستال های کوارتز می درخشید. بسیار سنگین بود، سنگین تر از سیمان یا بتن. به نظر می رسید که موها از جلو به عقب به صورت نواری کشیده شده بودند. سر دیگر، "دختر" شبیه یک جادوگر بود. چشم های پاپ وحشی داشت و موها به مقداری گره بسته شده بود. در موها آثاری از رنگ زرد و قرمز دیده می شد.

پس از کندن سرها، پسرها آنها را به داخل خانه بردند. بنابراین، کل فاجعه آغاز شد. سرها بدون دلیل به دور خود چرخیدند، اشیاء بدون دلیل واضح تکه تکه شدند.

هنگامی که تشک یکی از دو دختر رابسون ها با شیشه های شکسته پر شده بود، دختران از اتاق خارج شدند. در همین حال، یک گل مرموز در کریسمس دقیقا در همان نقطه، جایی که سرها پیدا شد، شکوفا شد. علاوه بر این، نور عجیبی در آنجا می درخشید.

می توان گفت که وقایع رابسون ها ربطی به ظاهر سرها ندارد بلکه به پدیده های پولترگیست می پردازد که توسط فرزندان نوجوان رابسون ها برانگیخته شده است. با این وجود، همسایه رابسون ها، الن داد، چنین تجربه وحشتناکی داشت که نمی توان به راحتی توضیح داد.

نفرین هگزام هدز 1
نقاشی های سرهای هگزام توسط مری هورل از موزه آثار باستانی. © اعتبار تصویر: در ویکیانبار موجود

بعداً، خانم داد گفت که موجودی روی چهار دست و پا به دقت پاهای او را لمس کرده است. نیمی انسان، نیمی گوسفند بوده است. خانم رابسون به یاد آورد که در همان شب صدای ترقه ای شنیده و در همسایگی جیغ می کشد. همسایه‌هایش به او گفتند که این صداها از موجودی که شبیه یک گرگینه است گرفته شده است.

دکتر آن راس، یکی از متخصصان مهم فرهنگ سلتیک، اظهار داشت که این سرها تقریباً 1800 سال قدمت دارند و در اصل در آیین های سر سلتی استفاده می شدند. پس از خروج سرها از خانه، ظهور متوقف شد.

نفرین هگزام هدز 2
Hexham Heads در یک روزنامه در سال 1874 به نمایش درآمد. © اعتبار تصویر: Burialsandbeyond

در سال 1972، زمانی که راننده کامیون دزموند کریجی اظهار داشت که "سلتیک" سرها تنها 16 سال سن داشتند و او آنها را به عنوان اسباب بازی برای دخترش نانسی ساخته است. شگفت آور است که سن سرها حتی با کمک تجزیه و تحلیل علمی قابل تعیین نیست.

هنگامی که سرها از دوران سلتیک سرچشمه می گیرند، به راحتی می توان تصور کرد که نفرین باستانی بر آنها سنگینی می کند. اما وقتی سن آنها بالا نیست، چگونه می توان توضیح داد که آنها پدیده های ماوراء الطبیعه را تداعی می کنند؟ این نظریه وجود دارد که محصولات هنری معدنی می توانند تصاویر بصری انسان را که از آنها ساخته شده اند ذخیره کنند. فرض بر این است که مکان ها و اشیاء می توانند اطلاعاتی را که می توانند پدیده های خاصی را ایجاد کنند، دریافت کنند.

هگزام هدز
کریگ با سرها © اعتبار تصویر: ایان جارویس، نویسنده

دانشمند دکتر رابینز همچنین به گزارش‌هایی درباره صداهایی که گفته می‌شود در ارتباط با سرها شنیده می‌شود، علاقه‌مند بود. او به تشابه موجودی از اساطیر باستان نوردیک اشاره کرد "ولور". او قدرتمند و خطرناک بود اما نسبت به انسان‌ها خیرخواه بود تا زمانی که او را تحریک نمی‌کردند. دکتر رابینز چنان مجذوب سرها شده بود که قصد داشت آنها را با خود به خانه ببرد.

وقتی آنها را در ماشینش گذاشت تا به خانه برود و کلید را چرخاند، همه وسایل الکتریکی روی داشبورد از کار افتادند. به سرها نگاه کرد و گفت: "با آن بس کن!" - و ماشین شروع به کار کرد.

مکان فعلی هگزام-هدز ناشناخته است. با این حال، تردیدی وجود ندارد که آنها منشأ رویدادهایی بودند که معمولاً به poltergeists نسبت داده می شود. آنها به نوعی به عنوان یک ماشه عمل کردند. اما چرا اینطور است؟ این موضوع سن آنها را مطرح می کند.

آیا آن‌طور که دکتر راس ادعا می‌کند، منشأ سلتیکی دارند یا فقط در سال 1956 توسط یکی از ساکنان هکسام برای دخترش ساخته شده‌اند؟ بر اساس دیدگاه دکتر رابینز، زمانی که یک شی در موقعیتی قرار می گیرد که می تواند پدیده های poltergeist را ایجاد کند، مهم نیست که چه کسی آن را ساخته است، بلکه مهم است که در کجا ساخته شده است.