اریک قرمز، کاشف نترس وایکینگ که برای اولین بار در سال 985 پس از میلاد در گرینلند ساکن شد

اریک توروالدسون، معروف به اریک سرخ، در حماسه های قرون وسطایی و ایسلندی به عنوان پیشگام اولین مستعمره اروپایی در گرینلند ثبت شده است.

اریک قرمز که با نام اریک توروالدسون نیز شناخته می‌شود، یک کاشف افسانه‌ای نورس بود که نقشی محوری در کشف و اسکان گرینلند داشت. روحیه ماجراجویانه او، همراه با عزم تزلزل ناپذیر او، او را به کاوش در مناطق ناشناخته و ایجاد جوامع پر رونق در مناظر خشن نوردیک سوق داد. در این مقاله، داستان قابل توجه کاشف آتشین وایکینگ، اریک قرمز، را بررسی خواهیم کرد، که زندگی اولیه، ازدواج و خانواده، تبعید و مرگ نابهنگام او را روشن می کند.

اریک قرمز
اریک قرمز، تصویر قرن هفدهمی از Scanné de Coureurs des mers, Poivre d'Arvor. در ویکیانبار موجود 

زندگی اولیه اریک قرمز - یک پسر تبعید شده

اریک توروالدسون در سال 950 میلادی در روگالند نروژ به دنیا آمد. او پسر توروالد اسوالدسون بود، مردی که بعدها به دلیل دست داشتن در قتل عمد بدنام شد. توروالد به عنوان وسیله ای برای حل مناقشه از نروژ تبعید شد و به همراه خانواده اش از جمله اریک جوان سفری خائنانه به سمت غرب را آغاز کرد. آنها سرانجام در Hornstrandir، منطقه ای ناهموار در شمال غربی ایسلند، جایی که توروالد قبل از آغاز هزاره درگذشت، مستقر شدند.

ازدواج و خانواده - تأسیس Eiriksstaðir

Eiriksstaðir Erik ماکت قرمز خانه طولانی وایکینگ، Eiríksstaðir، ایسلند
بازسازی خانه طولانی وایکینگ ها، Eiríksstaðir، ایسلند. سهام Adobe

اریک سرخ با Þjodhild Jorundsdottir ازدواج کرد و با هم مزرعه ای به نام Eiriksstaðir در Haukadalr (Hawksdale) ساختند. Þjodhild، دختر Jorundur Ulfsson و Þorbjorg Gilsdottir، نقش مهمی در زندگی اریک ایفا کرد. طبق سنت قرون وسطایی ایسلندی، این زوج چهار فرزند داشتند: یک دختر به نام فریدیس و سه پسر - کاشف مشهور لیف اریکسون، توروالد و تورستاین.

برخلاف پسرش لیف و همسر لیف که در نهایت مسیحیت را پذیرفتند، اریک از پیروان بت پرستی نورس باقی ماند. این تفاوت مذهبی حتی باعث درگیری در ازدواج آنها شد، زمانی که همسر اریک به شدت به سمت مسیحیت رفت و حتی اولین کلیسای گرینلند را سفارش داد. اریک به شدت از آن متنفر بود و به خدایان اسکاندیناوی خود چسبید - که، حماسه‌ها نقل می‌کنند که باعث شد ژودیلد از رابطه جنسی با شوهرش خودداری کند.

تبعید - مجموعه ای از رویارویی ها

اریک به دنبال پدرش، خود را نیز تبعید کرد. رویارویی اولیه زمانی رخ داد که هول (بردگان) او باعث رانش زمین در مزرعه همسایه متعلق به Eyjolf the Foul، یکی از دوستان Valthjof شد و آنها thrals را کشتند.

در تلافی، اریک اوضاع را به دست گرفت و ایجولف و هولمگانگ-هرافن را کشت. خویشاوندان ایولف خواهان تبعید اریک از هاوکادال شدند و ایسلندی ها او را به دلیل اعمالش به سه سال تبعید محکوم کردند. در این دوره، اریک به جزیره بروکی و جزیره Öxney (Eyxney) در ایسلند پناه برد.

اختلاف و حل و فصل

تبعید به درگیری بین اریک و مخالفانش پایان نداد. اریک به تورگست سستوککر گرامی خود را سپرد و تیرهای تزئینی با ارزش عرفانی زیادی را که پدرش از نروژ آورده بود به ارث برد. با این حال، هنگامی که اریک ساخت خانه جدید خود را به پایان رساند و برای ستککر بازگشت، تورگست از تحویل آنها خودداری کرد.

اریک که مصمم بود اموال ارزشمند خود را پس بگیرد، تصمیم گرفت دوباره مسائل را به دست خود بگیرد. در رویارویی بعدی، او نه تنها سستوککر را پس گرفت، بلکه پسران تورگست و چند مرد دیگر را نیز کشت. این اقدام خشونت آمیز اوضاع را تشدید کرد و منجر به تشدید خصومت بین طرفین مخالف شد.

«پس از این، هر یک از آنها جسد قابل توجهی از مردان را با خود در خانه خود نگه داشتند. استایر از اریک حمایت کرد، مانند ایولف از سوینی، توربیورن، پسر ویفیل، و پسران توربراند آلپتافیرت. در حالی که تورگست توسط پسران ثورد یلر، و ثورگیر از هیتاردال، آسلاک از لانگادال و پسرش ایلوگی حمایت می شد.حماسه اریک قرمز.

در نهایت با مداخله مجمعی به نام Thing که اریک را به مدت سه سال غیرقانونی اعلام کرد، اختلاف به پایان رسید.

کشف گرینلند

اریک قرمز
خرابه‌های براتاهلید / براتاهلید، حیاط اریک قرمز در گرینلند. در ویکیانبار موجود

علیرغم بسیاری از تاریخ که اریک سرخ را به عنوان اولین اروپایی که گرینلند را کشف کرد، می‌داند، حماسه‌های ایسلندی نشان می‌دهند که نورسمن‌ها قبل از او تلاش کرده‌اند آن را حل کنند. Gunnbjörn Ulfsson، همچنین به عنوان Gunnbjörn Ulf-Krakuson شناخته می شود، برای اولین بار این خشکی را مشاهده کرد، که او توسط بادهای شدید به آن منفجر شده بود و به آن اسکرری Gunnbjörn می گفتند. Snæbjörn galti همچنین از گرینلند بازدید کرد و طبق سوابق، اولین تلاش نورس برای استعمار را رهبری کرد که با شکست انجامید. با این حال، اریک سرخ اولین مهاجر دائمی بود.

در طول تبعید خود در سال 982، اریک به منطقه‌ای رفت که اسنابیورن چهار سال قبل برای سکونت در آن ناموفق تلاش کرده بود. او در اطراف نوک جنوبی جزیره که بعداً به عنوان کیپ خداحافظی شناخته شد و به سمت سواحل غربی رفت و در آنجا منطقه ای عمدتاً عاری از یخ با شرایطی مانند ایسلند پیدا کرد. او پیش از بازگشت به ایسلند به مدت سه سال در این سرزمین کاوش کرد.

اریک این سرزمین را به عنوان «گرینلند» به مردم معرفی کرد تا آنها را به سکونت در آن ترغیب کند. او می دانست که موفقیت هر شهرک سازی در گرینلند به حمایت هر چه بیشتر مردم نیاز دارد. او موفق بود، و بسیاری، به ویژه «آن وایکینگ‌هایی که در سرزمین‌های فقیرنشین ایسلند زندگی می‌کردند» و آن‌هایی که از «قحطی اخیر» متحمل شده بودند، متقاعد شدند که گرینلند فرصت‌های بزرگی دارد.

اریک در سال 985 با گروه بزرگی از کشتی‌های مستعمره‌نشینان به گرینلند بازگشت، که 5,000 تای آن‌ها پس از گم شدن یازده نفر در دریا وارد شدند. آنها دو شهرک شرقی و غربی در ساحل جنوب غربی ایجاد کردند و گمان می رود سکونتگاه میانی بخشی از غرب بوده است. اریک ملک Brattahlíð را در سکونتگاه شرقی ساخت و رئیس اصلی شد. این شهرک شکوفا شد و به XNUMX نفر رسید و مهاجران بیشتری از ایسلند به آن پیوستند.

مرگ و میراث

پسر اریک، لیف اریکسون، به شهرت خود به عنوان اولین وایکینگی که در سرزمین وینلند، گمان می‌رود در نیوفاندلند امروزی واقع شده است، دست یافت. لیف از پدرش دعوت کرد تا در این سفر مهم به او بپیوندد. با این حال، طبق افسانه ها، اریک در راه رسیدن به کشتی از اسبش افتاد و آن را به فال بد تعبیر کرد و تصمیم گرفت ادامه ندهد.

به طرز غم انگیزی، اریک بعداً تسلیم یک بیماری همه گیر شد که در زمستان پس از خروج پسرش جان بسیاری از مستعمره نشینان گرینلند را گرفت. یک گروه از مهاجران که در سال 1002 وارد شدند این بیماری همه گیر را به همراه آورد. اما مستعمره دوباره برگشت و تا لیتل زنده ماند عصر یخبندان در قرن پانزدهم زمین را برای اروپاییان نامناسب ساخت. حملات دزدان دریایی، درگیری با اینوئیت، و ترک مستعمره توسط نروژ نیز به زوال آن کمک کرد.

با وجود مرگ نابهنگام او، میراث اریک قرمز همچنان زنده است و برای همیشه در تاریخچه تاریخ به عنوان یک کاشف نترس و بی باک حک شده است.

مقایسه ای با حماسه گرینلند

اریک قرمز
تابستان در سواحل گرینلند در حدود سال 1000. در ویکیانبار موجود

شباهت های قابل توجهی بین حماسه اریک سرخ و حماسه گرینلند وجود دارد که هر دو اکسپدیشن های مشابه را بازگو می کنند و شخصیت های تکراری را به نمایش می گذارند. با این حال، تفاوت های قابل توجهی نیز وجود دارد. در حماسه گرینلند، این اکسپدیشن‌ها به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری منفرد به رهبری تورفین کارلسفنی ارائه می‌شوند، در حالی که حماسه اریک قرمز آنها را به‌عنوان اکسپدیشن‌های جداگانه‌ای شامل توروالد، فریدیس، و همسر کارلسفنی گودرید به تصویر می‌کشد.

علاوه بر این، محل تسویه حساب ها بین دو حساب متفاوت است. حماسه گرینلند به این شهرک به عنوان وینلند اشاره می کند، در حالی که حماسه اریک سرخ دو شهرک اصلی را ذکر می کند: Straumfjǫrðr، جایی که زمستان و بهار را در آن گذراندند، و هاپ، جایی که با مردم بومی معروف به Skraelings درگیری داشتند. این گزارش ها در تاکیدشان متفاوت است، اما هر دو دستاوردهای چشمگیر تورفین کارلسفنی و همسرش گودرید را برجسته می کنند.

کلمات نهایی

اریک قرمز، کاشف وایکینگ‌ها که گرینلند را کشف کرد، یک ماجراجوی واقعی بود که روحیه جسورانه و اراده‌اش راه را برای استقرار سکونتگاه‌های اسکاندیناوی در این سرزمین ناپذیر هموار کرد. از تبعید و تبعید تا کشمکش های زناشویی و در نهایت مرگ، زندگی اریک پر از آزمایش ها و پیروزی ها بود.

میراث اریک قرمز به عنوان گواهی بر روح تسلیم ناپذیر اکتشاف زنده می ماند و ما را به یاد شاهکارهای خارق العاده ای می اندازد که توسط دریانوردان نورس باستان انجام شده است. بیایید اریک قرمز را به عنوان یک شخصیت افسانه ای که بی باکانه به یاد بیاوریم به ناشناخته ها جسارت کرد، نام او برای همیشه در تاریخ ثبت می شود.


پس از خواندن در مورد اریک سرخ و کشف گرینلند، در مورد آن بخوانید مدوک که گفته می شد قبل از کلمب آمریکا را کشف کرده بود; سپس درباره مین پنی - یک سکه وایکینگ قرن دهم که در آمریکا یافت شد.