"من برای تجاوز متولد شدم" - الیزابت فریتزل و پدر کودک خوارش یوزف فریتزل

الیزابت فریتزل 24 سال را در اسارت گذراند ، در یک انبار موقت حبس شد و بارها به دست پدر خود یوزف فریتزل شکنجه شد. او بارها مورد تجاوز قرار گرفت و هفت فرزند از او را به دنیا آورد. پس از زایمان ، پدرش بچه ها را به طبقه بالا می آورد تا با او و همسرش زندگی کنند.

یوزف فریتزل و الیزابت فریتزل
© MRU

Josef Fritzl: 'The Monster Of Amstetten'

"توانایی چشیدن میوه ممنوعه خیلی قوی بود. مثل اعتیاد بود" - یوزف فریتزل
"توانایی چشیدن میوه ممنوعه خیلی قوی بود. مثل اعتیاد بود " - یوزف فریتزل © MRU

چگونه ممکن است که به مدت بیست و چهار سال هیچ کس متوجه نشده باشد که در زیر خانه های یوزف فریتزل در شهر کوچک اتریش چه اتفاقی می افتد Amstetten؟ حتی همسر خودش ، رزماری ، هرگز شک نکرد که شوهر جذاب او مخفی نگه داشته است: او دختر خودش را که با او مورد آزار جنسی قرار گرفت و هفت فرزند داشت ، ربوده بود. سرنوشت ، یکی از دختران - در حقیقت نوه - کودک پدوفیل ، کرستین ، 19 ساله ، مجبور شد که به یک بیماری نادر به بیمارستان برود.

در حین معاینه پزشکی ، متخصصان در یکی از جیب های او یادداشتی پیدا کردند که در آن داستان خود را تعریف کرده و درخواست کمک کرده است. پزشکان با متحیر شدن خواستند با مادرش الیزابت صحبت کنند. سپس دروغ منفجر شد و حقیقت آشکار شد. یکی از همسایگان او یک "هیولا" واقعی بود.

الیزابت فریتزل
الیزابت فریتزل © MRU

وقتی رسانه ها از نیمی از جهان اخبار را انعکاس دادند ، موجی از دلهره افکار عمومی را هجوم آورد. چه نوع "هیولایی" قادر به انجام چنین کاری بود؟

این لقب به امید دانستن حقیقت واقعی پرونده ای که امروز نیز سایه های خود را دارد ، از طریق تمام روزنامه ها رفت. "پدر تاریکی" ، به عنوان روزنامه فرانسوی فیگارو با او تماس گرفت ، تازه وارد لیست نفرت انگیزترین جنایتکاران در تاریخ. دانستن اظهاراتی که او به وکیل خود داده هنوز تکان دهنده است:

"تمایل به رابطه جنسی با الیزابت بیشتر و بیشتر می شد."

او می دانست که الیزابت نمی خواهد با او چنین کاری کند. او می دانست که او را آزار می دهد. اما سرانجام ، میل به توانایی چشیدن میوه ممنوعه بسیار شدید بود. مثل اعتیاد بود.

رابطه سمی فریتزل با مادرش

آمستتن (اتریش) شهری بود که یوزف فریتزل در آن متولد شد ، بزرگ شد و بزرگترین انحرافات را انجام داد. از 9 آوریل 1935 ، این شهر کوچک شاهد بود که چگونه کودکی آن به جهنم تبدیل شده است. طبق شهادت خودش ، فریتزل - که در چهار سالگی توسط پدرش رها شد - از همه نوع بدرفتاری و بدرفتاری جسمی توسط مادرش رنج می برد ، که در سنین پیری نیز او را به عنوان انتقام قفل کرد. آن شهادت کودکانه ، که تا حدی ناشی از تنها فرزندان خانواده بود ، هر دو را به ایجاد یک رابطه طوفانی از عشق و نفرت سوق داد.

با تشکر از برخی از گزارش های روانپزشکی که برای محاکمه آماده شده است ، فهمیدیم که فریتزل بیش از هر چیز در دنیا از مادرش می ترسد. توهین های مداوم او به او - "شیطان ، بی فایده و جنایتکار" - و ممنوعیت های پوچ که او را تحمیل کرد - به عنوان مثال او نمی توانست ورزش کند یا دوستانی داشته باشد - باعث شد که یوزف جوان یک شخصیت سرد و خشن تحت یک ظاهر آرام و جمع شده. در واقع او به مدرسه رفت و دانش آموز خوبی بود.

وی مکانیک و فناوری الکترونیکی را مطالعه کرد ، پایه اصلی تبدیل زیرزمین خانه اش به چاله ای که سالها بعد دخترش الیزابت را مخفیانه در آن قفل می کرد. وی همچنین به عنوان برق کار ، مدیر یک شرکت تولید کننده بتن و به عنوان نماینده کارخانه ساخت لوله های بتونی دانمارک کار می کرد. وی در لوکزامبورگ و غنا زندگی می کرد و با رزماری که هفت فرزند از جمله الیزابت داشت ، ازدواج کرد. او وقتی شصت ساله بود بازنشسته شد.

اما قبل از آدم ربایی و سو abuse استفاده جنسی دخترش الیزابت برای بیش از دو دهه ، فریتزل با مادرش تمرین کرده بود. در طی مکالمات طولانی با روانپزشک خود ، آدلید کاستنر ، اتریشی اعتراف کرد که بدرفتاری را که توسط مادرش انجام شده بود ، به طور کامل جبران کرده است. او از قربانی شدن به اعدامی تبدیل شد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد تا اینکه در سال 1980 درگذشت.

La طرز عمل همان الیزابت بود اما در طبقه بالای خانه بود. در آنجا او را قفل کرد ، پنجره ها را آجر کرد و زندانبان او شد. برخی از رسانه های اتریشی ادعا می کنند که این وضعیت بیش از بیست سال به طول انجامید ، اما این فقط یک تئوری است که بر اساس شهادت گاه ناموزون متهم ساخته شده است. در این دوره ، فریتزل فقط به یاد داشت که در کودکی مادرش او را کتک زده و لگد زده است - "تا وقتی که من روی زمین افتادم و خونریزی کردم." او انتقام انتقام خاص خود را به حد افراط رسانده بود.

با این حال ، این رفتار جنسی و خشونت آمیز در اواخر دهه 1960 آشکار شد ، زمانی که او به تجاوز به یک زن متهم شد. جنس مخالف هدف كاملي براي مقابله با همه تحقيرهايي بود كه مادرش او را تحمل كرد. او یک بار در یکی از جلسات به روانپزشک خود گفت:

"من برای تجاوز به دنیا آمدم و علی رغم این ، مدتها جلوی خودم را گرفتم."

دو دهه زندگی در زیر زمین

در آوریل 2008 ، کرستین نوزده ساله به دلیل یک سری بیماری های جدی ناشی از یک بیماری نادر در بیمارستان بستری شد. پدربزرگش یوزف فریتزل همراه او است. وی به دلیل شدت شرایط بیهوش مانده است. در حین معاینه ، پزشکان یک یادداشت پریشانی در یکی از جیب های لباس دختر پیدا می کنند.

آنها بدون موفقیت موفق به جستجوی سابقه پزشکی وی شدند. آنها تصمیم می گیرند از همراه او که دقیقاً آدم ربایش است ، بپرسند. آنها اصرار دارند مادر را ببینند و وقتی فریتزل امتناع می کند ، با پلیس تماس می گیرند. مقامات در خانه این کودک پدوفیل ظاهر می شوند و با کمک او به زیرزمین کاملاً مهر و موم شده و با اقدامات امنیتی شدید می روند. در آنجا آنها الیزابت ، چهل و دو ساله را ملاقات می کنند.

"من برای تجاوز متولد شدم" - الیزابت فریتزل و پدر کودک خوارش یوزف فریتزل 1
الیزابت فریتزل © MRU

زن جوان در اولین اظهارات خود توضیح می دهد که از آگوست 1984 در زیر زمین حبس شده و پدرش از یازده سالگی با او بدرفتاری کرده است. هشت سال تجاوز به فریتزل کمک کرد تا او را فریب دهد ، او را ببندد و در حفره ای که زیر پایه های خانه اش ساخته بود حبس کند. همه اینها بدون اطلاع همسرش روزماری!

از سال 1977 ، ضرب و شتم و تجاوز ، روال زندگی الیزابت بود ، تا اینکه این روند با زندانی شدن او تغییر کرد. دو روز اول او را دستبند نگه داشت و برای نه ماه آینده او را برای جلوگیری از فرار او بسته نگه داشت. او که به این قناعت نکرد ، او را به مدت نه سال در یک اتاق تنها محدود کرد - سپس اتاق های بیشتری را در زیرزمین ساخت - و در آنجا او را به طور منظم مورد تجاوز قرار داد.

نقشه انبار الیزابت فریتزل
نقشه ای از طرح انبار. © YouTube

از برخوردهای جنسی متعدد ، الیزابت هفت فرزند به دنیا آورد که شاهد آن انحرافات بودند. سه نفر از آنها ، کرستین ، 19 ساله ، استفان 18 ساله و فلیکس ، 5 ساله ، نزد مادرشان در زیر زمین ماندند. سه نفر دیگر ، لیزا ، 15 ساله ، مونیکا 14 ساله و الکساندر 13 ساله با یوزف و همسرش در خانه زندگی می کردند. هفتم در روز سوم زندگی درگذشت و سوزانده شد.

آنچه در این مورد قابل توجه است این است که چگونه سه نفر از آن کودکان زندگی ظاهراً عادی با پدرشان (پدربزرگ) داشته اند و رزماری به چیزی مشکوک نبوده است! پاسخ در نسخه ارائه شده توسط فریتزل یافت می شود. هم برای پلیس و هم برای آدم ربا ، الیزابت به خواست خودش فرار کرده بود. این دومین باری بود که او آن را امتحان می کرد و این بار موفق شده بود. از این رو مادرش نگاه نمی کرد.

گناهکار: جوزف فریتزل و همسرش روزماری در سالگرد ازدواج خود عکس گرفته اند
گناهکار: جوزف فریتزل و همسرش روزماری در سالگرد ازدواج خود عکس گرفته اند

نامه هایی که دختر مجبور شده بود به رزماری به زور فریتزل بنویسد نیز کمک کرد. این راهی برای جلوگیری از سو being ظن او بود. در اولی ، او دلیل پرواز خود را اعتراف کرد. و در ادامه ، رزماری از او خواست که از فرزندانش که نمی توانست حمایت کند ، مراقبت کند.

با این حال ، پدوفیل اتریشی هرگز حاشیه ای شل در تمام این تاریخ به جا نگذاشت. این نامه ها نشان می داد که دخترش هنوز زنده است و او نمی خواهد با خانواده ارتباطی برقرار کند. علاوه بر این ، فریتزل چوب بیشتری به آتش انداخت و اطمینان داد كه این همه تقصیر فرقه ای است كه او را اسیر كرده و او را مجبور به خلاص شدن از شر نوزادان خود كرده است.

وقتی پلیس ماجرا را بررسی کرد ، فکر کرد که فریتزل یک یا چند همدست دارد. با این وجود ، با جمع آوری شواهد ، این نظریه از بین رفت. کودک پدوفیل از موقعیت اقتصادی خوبی برخوردار بود که به وی اجازه می داد چندین ویژگی به نام خود و آزادی حرکت کامل داشته باشد. او همچنین یکی از اعضای محترم جامعه بود ، بنابراین هیچ کس نمی توانست تخاصمی را که "هیولا" در چند متری خانه هایشان انجام می داد تصور کند.

سیاه چال وحشت

وقتی بمب منفجر شد ، تأثیرات اجتماعی بسیار چشمگیر بود. رسانه هایی مانند Österreich صفحه نخست روزنامه های خود را با عناوینی مانند "همه آمستتن باید شرمنده باشد. همسایگان چشمانشان را بستند. " از این گذشته ، این شهر اتریشی فقط بیست و دو هزار و ششصد نفر سکنه دارد. با این حال ، خوش اخلاقی فریتزل موفق شد همسایگی او را گمراه کند ، در حالی که او با تدابیر امنیتی عالی یک سیاه چال ساخت.

این فضا 80 متر مربع و با حداکثر ارتفاع 170 سانتی متر بود و کل باغ را پوشانده بود. برای دسترسی به آن ، او درب کشویی بتونی 300 کیلویی را در پشت یک قفسه کتاب پنهان کرد. توسط کدی که فقط برای فریتزل شناخته شده است قابل عبور است. محوطه شامل یک ورودی ، دو اتاق خواب 3 متری ، آشپزخانه کوچک ، حمام و اتاق خشکشویی بود. تنها منبع تهویه از یک لوله بود.

زندگی های بعدی Fritzls

یوزف فریتزل هفتاد و سه ساله بود که در سال 2008 توسط مقامات اتریشی دستگیر شد. اگرچه در ابتدا از شهادت خودداری کرد ، اما بعداً به حقایقی اعتراف کرد که بعداً ثابت شد. این کودک آزمایشی تا روز دادگاه خود ، 16 مارس 2009 ، تحت آزمایش های مختلف روانشناسی و روانپزشکی قرار گرفت. نشان داده شد که وی از هیچ اختلال روانی رنج نمی برد و کاملاً غیرممکن است که به طور مداوم تحت تأثیر الکل قرار گیرد ، همانطور که دفاعیات سعی در استدلال کرد.

محرومیت از آزادی ، محارم زناشویی ، تجاوز جنسی ، برده داری و آدم کشی از جمله اتهاماتی بود که اتریشی مجبور شد در جلسه دادگاه خود با آن روبرو شود. سرانجام ، هیأت منصفه مردمی تشخیص داد که فریتزل در جرایم فوق الذکر مقصر است و وی را به حبس ابد و بستری روان پزشکی محکوم کرد. چهار روز برای بسته شدن آنچه "دادگاه قرن" خوانده بودند کافی بود.

از آن زمان ، او روزهای خود را در بند روانپزشکی در یک زندان با امنیت بالا در حومه وین سپری کرد ، جایی که به "معروف بودن در سراسر جهان" می بالد. او حتی از کاری که انجام داده احساس پشیمانی نمی کند و خود را وقف نوشتن نامه های عاشقانه به همسرش کرده است که زن هرگز به او پاسخ نداده است. برعکس ، رزماری تصمیم گرفت برای شروع زندگی جدید چند روز پس از زندانی شدن طلاق بگیرد.

در همین حال ، الیزابت (55 ساله) و شش فرزند خواهر و برادرش (اکنون بین 16 تا 30 ساله) نام خانوادگی خود را تغییر داده اند و تحت تدابیر شدید امنیتی دور از آمستتن زندگی می کنند. آنها هنوز تحت درمان روانشناختی هستند و سعی می کنند خود را با جامعه وفق دهند. اخیراً اما خوشبختانه ، آن "شهادت غیرقابل تصور" به پایان رسید.