نفرین فراعنه: راز تاریکی در پشت مومیایی توتانخامون

هر کس مزاحم مقبره فرعون مصر باستان شود به بدشانسی، بیماری یا حتی مرگ مبتلا خواهد شد. این ایده پس از یک رشته مرگ و بدبختی مرموز برای کسانی که در حفاری مقبره پادشاه توت عنخ آمون در اوایل قرن بیستم نقش داشتند، محبوبیت و بدنامی پیدا کرد.

"نفرین فراعنه" لعنتی است که ادعا می شود بر هر کسی که مومیایی یک مصر باستان ، به ویژه یک فرعون را آشفته کند ، ایجاد می شود. این نفرین ، که تفاوتی بین سارقان و باستان شناسان قائل نیست ، ادعا می شود که می تواند باعث بدشانسی ، بیماری یا حتی مرگ شود!

نفرین فراعنه: راز تاریکی در پشت مومیایی توتانخامون 1
© دامنه های عمومی

نفرین معروف مومیایی از سال 1923 که لرد کارنارون و هوارد کارتر مقبره پادشاه توتانخامون را در مصر کشف کردند ، بهترین ذهن های علمی را گیج کرده است.

نفرین پادشاه توتانخامون

نفرین فراعنه: راز تاریکی در پشت مومیایی توتانخامون 2
کشف آرامگاه فرعون توتانخامون در دره پادشاهان (مصر): هوارد کارتر در حال تماشای تابوت سوم توتانخامون ، 1923 © عکس از هری برتون

اگرچه واقعاً هیچ لعنتی در مقبره توتانخامون پیدا نشده بود ، اما مرگ در سالهای بعد اعضای مختلف تیم کارتر و بازدیدکنندگان واقعی یا فرض شده سایت ، ماجرا را زنده نگه داشت ، خصوصاً در مواردی که توسط خشونت یا در شرایط عجیب و غریب فوت شده باشد:

قناری

جیمز هنری براستد مصری شناس معروف آن روز بود که هنگام افتتاح مقبره با کارتر کار می کرد. کارگران مصری مطمئن بودند که کشف مقبره به دلیل حیوان خانگی قناری Breasted است که در اثر خوردن یک مار کبرا در قفس آن کشته شد. مار کبری نماد قدرت فراعنه بود.

لرد کارنارون

دومین قربانی لعنت مومیایی ، خود لرد کارنارون 53 ساله بود که به طور تصادفی هنگام اصلاح ، نیش پشه را پاره کرد و پس از مدت کوتاهی در اثر مسمومیت خون درگذشت. این اتفاق چند ماه پس از افتتاح مقبره رخ داد. وی در ساعت 2:00 بامداد 5 آوریل 1923 درگذشت. دقیقاً همان لحظه مرگ ، همه چراغ های قاهره به طرز مرموزی خاموش شدند. در همان لحظه ، 2,000 مایل دورتر از انگلستان ، سگ کارنارون زوزه کشید و مرد.

سر بروس اینگهام

هوارد کارتر یک وزنه کاغذی را به دوست خود سر بروس اینگهام هدیه داد. وزن کاغذ به طور مناسب شامل یک دست مومیایی شده بود که دستبندی به دست داشت که گویا روی آن نوشته شده بود: "لعنت بر کسی که بدن من را حرکت می دهد". چندی پس از دریافت هدیه خانه اینگهام به آتش کشید و هنگامی که وی قصد ساخت مجدد آن را داشت ، دچار سیل شد.

جورج جی گولد

جورج جی گولد یک سرمایه دار و مجری راه آهن ثروتمند آمریکایی بود که در سال 1923 از مقبره توتانخامن بازدید کرد و تقریباً بلافاصله پس از آن بیمار شد. او هرگز واقعاً بهبود نیافت و چند ماه بعد بر اثر ذات الریه درگذشت.

اویل وایت

ایولین وایت ، باستان شناس انگلیسی ، از مقبره توت بازدید کرد و احتمالاً در حفاری این مکان کمک کرده است. اولین وایت پس از دیدن مرگ بیش از دوازده همکار خود در خاک حفاری تا سال 1924 ، خود را حلق آویز کرد - اما نه قبل از نوشتن ، گویا در خون خود ، "من تسلیم لعنتی شدم که مرا ناپدید می کند."

اوبری هربرت

گفته می شود که برادر ناتنی لرد کارنارون ، اوبری هربرت ، فقط با خویشاوندی با وی از لعنت کینگ توت رنج می برد. هربرت با بیماری تخریب چشم متولد شد و در اواخر زندگی کاملا نابینا شد. یک دکتر اظهار داشت که دندانهای پوسیده و آلوده وی به نوعی بینایی وی را مختل می کنند و هربرت در تلاش است تا بینایی خود را از سر او بیرون بکشد. کار نکرد با این حال ، او در اثر جراحی ، فقط پنج ماه پس از مرگ برادر ظاهرا نفرین شده خود ، بر اثر سپسیس درگذشت.

آرون امبر

آرون امبر ، مصر شناس آمریکایی با بسیاری از افرادی که هنگام افتتاح مقبره در آن حضور داشتند ، از جمله لرد کارنارون دوست بود. امبر در سال 1926 هنگامی که خانه اش در بالتیمور در حالی سوخت که کمتر از یک ساعت پس از برگزاری مهمانی شام توسط وی و همسرش در آتش سوخت ، درگذشت. او می توانست با خیال راحت از آنجا خارج شود ، اما همسرش او را تشویق کرد که نسخه ای را که پس از آوردن پسرشان روی آن کار کرده بود ، ذخیره کند. متأسفانه ، آنها و خدمتکار خانواده در فاجعه درگذشت. نام نسخه خطی امبر؟ کتاب مردگان مصر.

سر ارچیبالد داگلاس رید

سر ارچیبالد داگلاس رید ، رادیولوژیست ، فقط با اشعه ایکس توت قبل از اینکه مومیایی به مقامات موزه داده شود ، ثابت کرد که شما مجبور نبودید یکی از بیل مکانیکی یا حامیان لشکر کشی باشید. روز بعد بیمار شد و سه روز بعد مرد.

محمد ابراهیم

حدود 43 سال بعد ، نفرین یک محمد ابراهیم را گرفت که رسماً موافقت کرد گنجینه های توتانخامون برای نمایش به پاریس فرستاده شود. دخترش در یک تصادف رانندگی به شدت آسیب دید و ابراهیم در خواب دید که به همان سرنوشتی دچار خواهد شد و سعی داشت جلوی صادرات گنج را بگیرد. او شکست خورد و یک ماشین با او برخورد کرد. او دو روز بعد درگذشت.

آیا واقعاً این مرگ های عجیب و غریب به دلیل نفرین مومیایی اتفاق افتاده است؟ یا ، همه اینها به طور تصادفی اتفاق افتاده است؟ نظر شما چیست؟